پشتپرده جدایی شاه از ثریا/ شاه در پیام نوروزی گفت نمیتواند در شادی مردم شریک باشد!
یک روز افسر گارد، شاهنشاه را با «بره» کوچکی دیدند، این بره سفید را که پاهایش تا ساق سیاه بود همه اهل دربار میشناختند. بره زیبایی بود که «ثریا» او را دوست داشت و روزها روی همین چمن او را میدواند و نوازش میکرد. شاه در تنهایی بره ثریا را بغل گرفت به میان چمن رفت.
ساعت ۹ صبح جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۳۶ اعلامیه دربار مبنی بر جدایی شاه و ثریا انتشار یافت. متن اعلامیه به این شرح بود: «چون مصالح عالیه ملت ایران و تامین آینده سلطنت مشروطه موروثی و اجتناب از هرگونه ناراحتی و آشفتگی آینده مستلزم اقدام در تعیین ولایت عهد بود، در جلسه مشاورهای که در روز ۲۷ بهمنماه ۱۳۳۶ در پیشگاه همایونی با حضور رئیس دولت و روسای مجلسین و وزیر دربار شاهنشاهی و آقایان ابراهیم حکیمی (حکیمالملک) و اسعد بختیاری (امیرجنگ) و محمود جم و دکتر متیندفتری و تیمسار سپهبد یزدانپناه و تیمسار سپهبد عبدالله هدایت و تیمسار سپهبد امیراحمدی در دربار شاهنشاهی تشکیل گردید. این موضوع از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاه مطرح شد و حاضرین با توجه به مصالح عالیه کشور به اتفاق آرا اظهار نظر کردند که ولیعهد ایران باید از نسل بلافصل شخص اعلیحضرت محمدرضاشاه پهلوی باشد. چون در جلسه بعد در تاریخ دهم اسفندماه ۱۳۳۶ نیز این موضوع مجددا بررسی و تایید گردید، از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاه نمایندهای به حضور علیاحضرت ملکه ثریا پهلوی اعزام و مراتب به اطلاع معظملها رسانیده شد و در بازگشت آمادگی علیاحضرت را برای قبول هرگونه فداکاری در راه مصالح ملی و تامین آینده سلطنت ایران اعلام داشت و درنتیجه در سومین جلسه مشورتی در تاریخ ۱۹ اسفندماه ۱۳۳۶ اعلیحضرت همایون شاهنشاه با ابراز کمال تالم و تاسف و با تذکر آنکه علیاحضرت ملکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری شاهنشاه از هیچگونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشتهاند، و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فیمابین وجود دارد آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام فرمودهاند، با اظهار نظر هیأت مشورتی موافقت و با صرفنظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه ملی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ فرمودند. وزیر دربار شاهنشاهی حسین علاء» (اطلاعات؛ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۳۶)
مجله «خواندنیها» نهم فروردین ۱۳۳۷ گزارش مفصلی از مطبوعات داخلی و خارجی درباره جزئیات، حواشی و پشتپرده این جدایی و اعلامیه دربار در این باره منتشر کرد که در پی میخوانیم:
شاه در پیام نوروزی گفت نمیتوانم در شادی مردم شریک باشم
اعلیحضرت همایونی در پیام نوروزی خود که پس از تحویل سال نو ایراد فرمودند مراتب تاثر و تالم خود را از تصمیم جدایی با ملکه ثریا ابراز داشتند و فرمودند که به همین مناسبت نمیتوانند در شادی مردم شریک باشند. لحن پیام شاهنشاه در همه محافل و در میان طبقات مردم تاثر و اندوه فراوانی به وجود آورد و در مراسم دید و بازدید عید در همهجا صحبت از این ماجرای غمانگیز بود.
مطبوعات خارجی که با پست دو هفته گذشته به تهران رسیده پر از اخبار و مطالب و عکسهای مربوط به ملکه سابق ایران و ماجرای جدایی شاهنشاه و ملکه میباشد و این موضوع مهمترین وقایع سیاسی دنیا را در چند هفته اخیر تحتالشعاع خود قرار داده است.
علیاحضرت ملکه ثریا نه فقط در ایران، بلکه در تمام دنیا مورد علاقه و احترام عمومی بودند و به همین جهت کلیه مطالبی که درباره جدایی شاهنشاه و ملکه نوشته شده حاکی از تاثر و تاسف نویسندگان آن میباشد.
برخی از مطالبی که در مطبوعات جهان انتشار یافته توام با داستانها و افسانههایی است که صحت آنها مورد تردید میباشد ولی چنانچه گفته شد از خلال تمام این مطالب و نوشتهها حس احترام و سمپاتی خاصی نسبت به ملکه نجیب و فداکار و زیبای سابق ایران نمودار است.
شاه حاضر به تعیین یکی از برادران خود به ولیعهدی بود
از مطبوعات خارجی که به تهران رسیده مجله «پاری ماچ» چاپ پاریس مینویسد که شاهنشاه ایران برای حل مسئله ولیعهد و جدا نشدن از ملکه ثریا حاضر به تعیین یکی از برادران خود به مقام ولیعهدی بودند ولی هیات مشورتی که از رجال معمر و درجه اول کشور تشکیل شده بود اظهار داشتند که این راهحل با قانون اساسی مطابقت ندارد. سپس یکی از اعضای کمیسیون پیشنهاد کرد که شاهنشاه همسر دیگری اختیار فرمایند ولی این پیشنهاد مورد توجه شاهنشاه قرار نگرفت و در مذاکرات فرستاده مخصوص شاهنشاه به حضور ملکه، ایشان هم حاضر به قبول این پیشنهاد نشدند.
ثریا دچار شوک عصبی شد
روزنامه انگلیسی «دیلی اسکچ» که پیام مخصوص شاهنشاه را درباره موضوع جدایی از ملکه ثریا برای اولین بار منتشر کرد، ضمن گزارشی از قول خبرنگار خود در کولونی مینویسد که ملکه ثریا از روز دوشنبه هفدهم مارس بیمار شده و چند بار به اتفاق مادر خود به اطبا درجه اول کولونی مراجعه نموده است.
بانو اوا اسفندیاری اظهار داشته است که این بیماری یک نوع شوک عصبی است و برای معالجه آن فقط استراحت و تفریح و تمدد اعصاب ضرورت ارد.
روزنامه «نیویورک هرالد تریبون» مینویسد که ملکه سابق ایران به علت بیماری و ناراحتیهای روحی نتوانست در مراسم نوروز که توسط سفارت ایران در کولونی ترتیب داده شده بود شرکت کند و به احتمال قوی تا چند هفته دیگر عازم آمریکای جنوبی خواهد شد تا مدتی دور از جنجال و غوغا زنگی کند.
ملکه سابق ایران دو یا سه ماه در کشورهای آمریکای جنوبی گردش خواهد کرد و سپس به اروپا باز خواهد گشت. ملکه سابق به تناوب در آلمان، اتریش، سوئیس و پرتقال اقامت خواهند داشت و هنوز معلوم نیست که در آینده به ایران مراجعت نمایند.
بعضی از مطبوعات خارجی درباره همسر آینده شاهنشاه و ملکه آینده ایران نیز مطالبی انتشار دادهاند که صحت و سقم آنها هنوز معلوم نیست. مثلا روزنامه نیویورک هرالد تریبون عکس بزرگی از یک دختر زیبای ایرانی به نام منیژه اعظم زنگنه چاپ کرده و مینویسد: «این دختر هجدهساله که اکنون در رم تحصیل میکند برای همسری شاهنشاه در نظر گرفته شده است.» قبل از منیژه اعظم زنگنه درباره دو دختر زیبای دیگر ایرانی هم شایعاتی منتشر شده بود که مقامات مطلع آن را تکذیب نمودند. حال باید در انتظار اظهار نظر مقامات رسمی درباره شایعه اخیر بود.
فرستاده شاهنشاه سخن میگوید
تا اینجا اخبار و مطالبی از مطبوعات خارجی خواندید حال به بررسی مطالب تازه مطبوعات داخلی در این خصوص میپردازیم.
مجله «اطلاعات هفتگی» ضمن رپورتاژ مفصلی درباره جدایی شاهنشاه و ملکه از قول سناتور اسعد بختیاری (امیرجنگ) که از خویشان نزدیک ملکه ثریا میباشد و به نمایندگی شاهنشاه و کمیسیون مشورتی در این باره به آلمان رفته بودند مینویسد:
- به محض ورود به کولونی به عیادت پسرعمویم آقای خلیل اسفندیاری پدر ملکه که به علت شکستگی استخوان پا بستری میباشد رفتم و سپس همان روز در اتاق پذیرایی خدمت ملکه رسیدم و قریب یک ساعت و نیم شرفیاب بودم و به طور خصوصی درباره ماموریت خود و فرمایشات ملوکانه و تصمیم کمیسیونهای مشورتی مطالب لازم را به عرض رساندم و علیاحضرت نیز در کمال متانت و وقر و آرامش موضوعات مختلف را شنیدند و در آخر فرمودند: «من تسلیم عقاید و نظرایات اعلیحضرت همایونی هستم هرچه بفرمایند اطاعات خواهم کرد.» بعد از این مذاکرات خصوصی جلسهای هم با حضور تیمسار یزدانپناه و آقای دکتر ایادی تشکیل دادیم و در آنجا نیز گفتوگوهایی شد و این جلسات مرتبا تا چهار روز یک روز در میان عصرها در محل سفارت با حضور علیاحضرت منعقد گردید و کلیه مطالب و مسائل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا اینکه بالاخره ملکه تصمیم نهایی خود را اخذ فرموده و گفتند: «در قتال مصالح عالیه مملکت من هم تسلیم هستند و هرچه شاهنشاه بگویند و هریک از دو راهی را که انتخاب بفرمایند چون میدانم نظر و رایشان صائب و مقرون به صلاح است همان را قبول خواهم کرد.»
ثریا: میدانم که کشور ولیعهد میخواهد
آقای اسعد بختیاری اضافه کرد: ملکه در تمام مدت مذاکره ما خونسرد بود و قیافه آرام و همیشگی خود را داشت و یک بار فرمود: «من با کمال میل این ازدواج را قبول کردم و اکنون هم با رضایت خاطر این جدایی را میپذیرم.»
در هنگام صحبت آنچه ایشان میگفتند من مینوشتم تا بدون تحریف یعن گزارش را به عرض اعلیحضرت برسانم.
بیانات علیاحضرت اینطور شروع شد:
- بدون تردید من ایرانیالاصل و از ایلی هستم که ۳۵۰ سال سابقه تاریخی داشته و همیشه وفاداری و جانبازی خود را نسبت به شاه و ملت نشان داده است. با همه علاقهای که به اعلیحضرت دارم خوب میدانم که ایران باید ولیعهد داشته باشد.
آن وقت متفکرانه سری تکان داده گفتند:
- شخصا در این مورد منتهی کوشش خود را به کار بردهام و متاسفم که به نتیجه نرسید. به همه پزشکان معروف آمریکا و اروپا مراجعه کردم اما حالا عقیده دارم که این جدایی به خاطر حفظ صلاح و مصلحت میهن ما لازم است. سعی میکنم که به خاطر حفظ مصالح کشور علاقه بیپایان شخصیام را نسبت به شاهنشاه فراموش کنم.
علیاحضرت درباره چگونگی زندگیشان نیز پیغامی فرستادند و اظهار داشتند:
- همه مردم اروپا و آمریکا مرا میشناسند. هرجا بروم مخبرین در تعقیب من خواهند بود و بنابراین بهتر است به نقطه دورافتادهای سفر کنم. مناسبترین محل برای من آمریکای جنوبی است. اگر اعلیحضرت اجازه میدهند به آنجا خواهم رفت وگرنه حاضر به اطاعت هر امری هستم. گذرنامهام را هم به هر عنوان که صلاح میدانند امر به صدور فرمایند و اصراری ندارم که حتما گذرنامه سیاسی باشد.
شاه منقلب بود
باری مسافرت من یک هفته تمام طول کشید. ساعت شش و نیم بعدازظهر به تهران رسیدم و چند دقیقه بعد نامهای از طرف آقای وزیر دربار دریافت کردم که در آن نوشته شده بود روز بعد شرفیاب شوم. فکر میکردم که باید گزارش مذاکرات را به عرض برسانم اما وقتی به دربار رفتم معلوم شد که کمیسیون سوم تشکیل شده است. چند نفر از آقایان نشسته منتظر سایرین بودند.
در این موقع آقای نخستوزیر از اتاق مجاور بیرون آمده گفتند که اعلیحضرت مرا احضار فرمودهاند. شرفیاب شده و یادداشتهایی را که از بیانات ملکه تهیه کرده بودم ارائه دادم.
وقتی یادداشتهای را میخواندم اعلیحضرت فوقالعاده منقلب به نظر میرسیدند. رنگشان پریده بود، گاهی به فکر فرو میرفتند و سکوت میکردند و گاهی برای من از صفات و محاسن ملکه صحبت میفرمودند. این تغییر حال به وضعی محسوس بود که من نیز ناراحت شدم.
اعلیحضرت فرمودند: «من به ملکه علاقه فراوانی دارم و شاید ایجاد این علاقه در مورد شخص دیگری امکانپذیر نباشد، اما چاره چیست...»
بالاخره چون اعضای کمیسیون منتظر بودند اجازه مرخصی گرفتم و در جلسه حاضر شدم.
اعلیحضرت هم چند دقیقه بعد شرکت فرمودند و من شرح جزئیات رفتن و برگشتن و ملاقاتهایم را با علیاحضرت بیان کردم.
مخصوصا یک نکته از بیانات ملکه را تذکر دادم که گفته بودند: «اعلیحضرت دقت کنند مبادا خدای نخواسته سر سوزنی به مقام ارجمند ایشان لطمهای وارد آید. اگر تقصیری باید وجود داشته باشد آن تقصیر را متوجه من کنند و هر قسم امری دارند مرقوم دارند که با جان و دل امضا خواهم کرد...»
بعد از پایان گزارش من، شاهنشاه تاملی کردند و سپس افزودند:
- در چند روز اخیر من تمام جوانب کار را در ترازوی عقل گذاشتهام و همه را سنجیدهام و بالاخره به این نتیجه رسیدهام که احساسات شخص خودم را قربانی مصالح عالیه کشور بنمایم و رای مشورتی آقایان را تصویب کنم. من از خود گذشتگی میکنم و از ملکه ثریا با همه علاقهای که به ایشان دارم جدا خواهم شد.
پس از یک لحظه سکوت رو به وزیر دربار فرموده و گفتند:
- بنابراین حالا که ملکه هم موافقت کردهاند متن اعلامیه جدایی را تهیه کنید تا به اطلاع مردم برسانیم. اعلامیه باید متضمن صفات عالیه علیاحضرت و احترام به ایشان باشد.
چرا ملکه ثریا فرزند نداشت
از آقای امیر اسعد بختیاری سوال شد: «علت نازایی ملکه ثریا چه بود؟ و از معاینات پزشکی که در اروپا و آمریکا طی سه سال اخیر کرده بودند چه نتیجهای به دست آمد؟» ایشان اظهار داشت:
- در معایناتی که پزشکان حاذق اروپا و آمریکا کرده بودند اینطور تشخیص دادند که در یکی از قسمتهای داخلی بدن که ارتباط به دستگاه پرورش نوزاد دارد به علت ایجاد یک برآمدگی تدریجی یکی از کپسولها پر شده بود و پزشکان اروپایی نظر داده بودند که همین موجب نازایی علیاحضرت میباشد.
همین پزشکان گفته بودند برای رفع این کسالت نمیتوان جراحی کرد اما اطبای آمریکایی گفته بودند انجام عمل جراحی ممکن هست ولی تا هشتاد درصد خطر وجود دارد و تنها بیست درصد احتمال میدهد که این جراحی به سلامت بگذرد به علاوه بعد از جراحی معلوم نیست نتیجه صد درصد موفقیتآمیز باشد و تنها سه درصد ممکن است ملکه مستعد برای داشتن فرزند بشوند. وقتی شاهنشاه از نظر پزشکان و وجود داشتن هشتاد درصد خطر مطلع شدند فرمودند راضی نیستند که عمل انجام شود و ملکه جان خود را به خطر اندازد.
تا آخر عمر تنها میماند
در پایان مصاحبه با آقای اسعد بختیاری سوال کردیم: «عقیده شخصی جنابعالی درباره زندگی آینده ملکه سابق چیست، آیا تصور میکنید که علیاحضرت در آینده برای رفع تنهایی شوهر اختیار کنند؟»
آقای بختیاری پس از لحظهای تامل گفت:
- مطابق آنچه من دیدم و احساساتی که در چهره ملکه از خلال گفتهها خواندم علیاحضرت بر اثر این حادثه و بازی سرنوشت تا آخر عمر ازدواج نخواهند کرد.
عکسهای ثریا از دیوار ادارات پایین آمد
بعد از اینکه اعلامیه رسمی طلاق انتشار یافت، به طور غیررسمی پیشبینی میشد احتمال میرود برای ملکه ثریا به فرمان ملوکانه یک عنوان رسمی مثلا والاحضرت یا عنوان شایسته دیگری در نظر گرفته شود که علیاحضرت ملکه ثریا در آینده این عنوان را داشته باشند.
عکسهای ملکه ثریا هفته گذشته از ادارات دولتی و بنگاههای وابسته به دولت برداشته شده ولی عنوان «جمعیت خیریه ثریا پهلوی» با حذف کلمه «پهلوی» به نام «جمعیت خیریه ثریا» باقی میماند تا این سازمان مفید در آینده هم به فعالیت خود ادامه بدهد.
هفتهای که شاه نخندید
هفته گذشته شاه تنها بود، تنها غذا میخورد، تنها در مراسم شرکت میکرد و دوست داشت تنها در میان باغ قدم بزند.
در این هفته غباری از اندوه سیمای شاه را پوشانده بود، کم و آهسته صحبت میکرد، هرگز لبخندی چهرهاش را از هم نگشود. اغلب سیگاری در میان انگشتهایش دود میکرد.
یک روز افسر گارد، شاهنشاه را با «بره» کوچکی دیدند، این بره سفید را که پاهایش تا ساق سیاه بود همه اهل دربار میشناختند. بره زیبایی بود که «ثریا» او را دوست داشت و روزها روی همین چمن او را میدواند و نوازش میکرد. شاه در تنهایی بره ثریا را بغل گرفت به میان چمن رفت و مدتها در چشمهای درشت و آرام او نگاه کرد...
افسران گارد، اندکی دورتر سرشان را برگرداندند و آهسته اشک میریختند. این نشانه یک عشق بزرگ بود.
موضوع مهریه و شایعات
مجله «تهران مصور» مینویسد مهریه علیا حضرت ملکه ثریا پانصد هزار تومان بوده ولی به دستور شاهنشاه قرار است مبلغی خیلی بیش از مهریه به عنوان علیاحضرت که بهحق مدتی عنوان ملکه ایران را داشتند ارسال شود. به علاوه چون علیاحضرت ملکه ثریا هنگام مسافرت به آلمان هیچیک از جواهراتی را که هنگام عروسی به عنوان هدیه به ایشان داده شده بود همراه نبرده بودند دستور داده شد که تمام جواهرات شخصی به استثنای جواهرات سلطنتی برای علیاحضرت به آلمان فرستاده شود.
مطبوعات خارجی به مناسبت جدایی شاهنشاه اخبار و مطالب عجیبی دراره ملکه سابق ایران منتشر میکنند مثلا یکی از روزنامههای فرانسه مدعی شده که از طرف یکی از کمپانیهای فیلمبرداری هالیوود پیشنهادی به علیاحضرت برای شرکت در یک فیلم داده شده و کمپانی مزبور حاضر شده است مبلغ ۶ میلیون دلار به ایشان بپردازد.
روزنامههای فرانسه در این مورد توضیح دیگری ندادهاند ولی این خبر نیز مورد تایید مقامات رسمی قرار نگرفته و حتی گفته میشود که اگر هم چنین پیشنهادی به ایشان شده باشد از طرف علیاحضرت رد شده است.
طبق خبر جراید آلمان، مجله «لایف» برای خرید خاطرات ملکه ثریا پیشنهادی به مبلغ یک ملیون دلار به ایشان تسلیم نموده است که آن هم از طرف ملکه ثریا مورد قبول قرار نگرفت.
ملکه آینده
روزنامه «اتحاد ملی» مینویسند این چند روزه در اطراف همسری که باید در آینده به عنوان ملکه ایران برای شاهنشاه انتخاب شود شایعات زیاد در محافل مختلف تهران رواج داشت ولی هنوز بر روی شخص معینی تصمیم اخذ نشده و به علاوه همانطور که سخنگوی دربار شاهنشاهی گفت فعلا نظر به تالم و تاثری که اعلیحضرت از جریان جدایی با ملکه ثریا دارند در صدد نیستند فورا اقدام به ازدواج بعدی نمایند و این کار به طور تحقیق بعد از مسافرت به ژاپن و آمریکا محول خواهد شد. ملکه آینده قبل از ازدواج از نظر پزشکی مورد معاینه دقیق قرار میگیرد که بتواند ولیعهدی برای مملکت به وجود آورد.
نظر شما