امپراتورِ فیلسوف دربارۀ «زندگی خوب» چه نظری دارد؟
مارکوس اورلیوس از سال ۱۶۱ تا ۱۸۰ میلادی امپراتور روم بود و یکی از بزرگترین فیلسوفان مکتب رواقی نیز به شمار میآمد. مارکوس در زمان چندین درگیری نظامی مهم و همچنین یک طاعون کشنده حکومت کرد. اما علیرغم این وقایع دشوار، فلسفۀ او، فلسفه آرامش و سکون بود. او در یکی از جملات قصار خود توصیه میکند: «شما تنها بر ذهن خود حاکم هستید نه بر رویدادهای بیرونی. اگر این را درک کنید، نیرو و توان خواهید یافت».
فیلسوف بزرگ رواقی، امپراتور مارکوس اورلیوس، داشتن زندگی خوب را به یک اصل ساده مربوط میدانست: «تمرین مهربانی». این خلاصهترین بیانی است که میتوان از فلسفۀ او ارائه کرد.
کتاب «تأملات»، مجموعهای از یادداشتهای روزانه مارکوس اورلیوس امپراتور روم است که نزدیک به ۲۰۰۰ سال پیش نوشته شده است. در این کتاب فیلسوف بزرگ رواقی اعلام میکند: «فقط یک چیز مهم است: در تمام طول زندگی خود با دروغگوها و حقهبازهای اطرافتان با مهربانی، صداقت و عدالت رفتار کنید».
مارکوس توصیه میکند که نباید بگذاریم قضاوت نادرست دیگران بر «پاکی، وضوح، اعتدال و عدالت» ذهن ما تأثیر بگذارد، بلکه باید تلاش کنیم مانند یک چشمه همواره جاری و خودپاک کننده باشیم:
«فرض کنید کسی کنار یک چشمه شفاف و شیرین ایستاده و آن را نفرین میکند. چشمه همچنان به جاری کردن آب زلال به سطح ادامه میدهد. حتی اگر او گل و لای در آن بریزد، چشمه به زودی آلودگی را پراکنده کرده و آن را شستشو میدهد و هیچ لکهای باقی نمیگذارد. اما چگونه میتوانید مانند یک چشمه همواره جاری باشید؟ اگر متّکی بودن به خود را در هر لحظه حفظ کنید و مهربانی، سادگی و اخلاقیات خود را محکم نگه دارید».
اصرار اورلیوس در کتاب خود این است که اگر کسی با شما ناعادلانه رفتار کرد، اجازه ندهید آن بیعدالتی ذهن شما را کدر کند، بلکه شما با مهربانی اثر آن بیعدالتی را بشویید.
اما این در عین حال به معنای تسلیم شدن در برابر بدرفتاری دیگران نیست، بلکه به معنای این است که خود را همسطح آنان نکنیم. این به آن معناست که در جستجوی تلافی نباشیم، اجازه ندهیم خشم و کینه ما را از اخلاقیات خودمان دور کند و همواره حفظ عدالت و صداقت در افکار و اعمال خود را مد نظر داشته باشیم.
زیرا مهربانی ضعف نیست بلکه در واقع قدرت شخصیت را نشان میدهد. مارکوس معتقد است که انتخاب مهربانی کاملاً در اختیار شماست و هیچ زمانی برای آن بهتر از «اکنون» وجود ندارد:
«سعی کنید زندگی یک فرد نیکوکار را زندگی کنید و ببینید که چگونه برای شما خوشایند خواهد بود؛ چنین فردی کسی است که از سهم خود از جهان راضی است و از عدالت اعمال خود و مهربانی شخصیت خود خرسند است».
مارکوس میداند که زندگی خوب ممکن است آسان نباشد، اما در هر حال اصل و اساس سادهای دارد: جریان دائمی مهربانی را در افکار و اعمال خود حفظ کنید و زندگی خوب از آن شما خواهد بود.
او نتیجهگیری میکند:
«اگر هر وظیفهای را که در حال حاضر دارید، با پیروی دقیق از عقل و با عزم راسخ و مهربانی انجام دهید؛ اگر به جای این که به چیزهای بیاهمیت دلمشغول شوید، روح خود را بدون آسیب و ثابت نگه دارید؛ اگر به وظیفه خود بپردازید و نه به فرعیات و آرزوها؛ اگر عملکرد شما با نظم طبیعت هماهنگ باشد و اگر آنچه که میگویید و بیان میکنید با صداقت واقعی باشد، در آن صورت زندگی خوب را به دست آوردهاید. و این آن چیزی است که در به دست آوردنش هیچ کسی نمیتواند مانع شما شود».
نظر شما