کنجکاوی جوانان عرب درباره یک ایرانی پس از پخش یک سریال جنجالی
حسن صباح که بود؟/ داستان قاتلان اصفهان؛ چگونه سیاست «ترس» اسماعیلیه شکست خورد؟
حسن صباح سعی کرد از طریق ایجاد یک شبکه عقیدتی – سیاسی پیچیده، تبلیغات مخفیانه، ترور، فعالیت زیرزمینی و ساخت قلعه های بلند در مناطق صعب العبور با سلجوقیان ترک تبار و خلافت عباسی عرب زبان مبارزه کند.
پخش یک سریال جنجالی از تلویزیون مصر باعث به هم ریختن فضای سیاسی و اجتماعی این کشور شده است. این سریال که با نام «حشاشین» در حال پخش است به زندگی اسماعیلیه و رهبرشان حسن صباح می پردازد.
در همان سکانس اول این سریال مناسبتی، حسن صباح به یکی از طرفداران خود فرمان می دهد که خود را از بلندی پرت کند. فدایی با گفتن این سخن که «جانم فدای کلید بهشت (حسن صباح)» خود را از بلندی پرت کرده و می میرد. صباح از فدایی خود تعریف و تمجید می کند؛ چرا که به امر او پاسخ مثبت داده و بی چون و چرا حاضر به اطاعت کردن فرمان او بوده است.
پخش این سریال و به خصوص سکانس های تندش باعث خشم اخوان المسلمین و طرفدارانش شده است. اگرچه اخوانی ها دیگر قدرت سیاسی ندارند اما همچنان از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردارند. اما چرا موافقان اخوان المسلمین مخالف سریالی هستند که به نقد شیعیان هفت امامی می پردازد و هیچ ربط فقهی و کلامی به اخوانی ها ندارد؟
اخوانی ها معتقدند هدف اصلی سازندگان سریال «حشاشین» نقد اخوان المسلمین و سیاست های آنان است. سازندگان سریال سعی دارند تبعیت بی چون و چرا و مرید و مراد بازی مذهبی و علی الخصوص «ترور» را محکوم کنند و این دقیقا مشی و طریقی است که توسط اخوانی ها پی گرفته می شود.
کنجکاوی جوانان عرب درباره یک ایرانی/ حسن صباح کیست؟
ساخت سریال «حشاشین» باعث شده نام حسن صباح بیش از هر زمان دیگری در محافل رسانه ای و شبکه های اجتماعی عرب زبان مطرح شود. اگرچه سریال مصری سعی دارد تصویری ترسناک از اسماعیلیه ترسیم کند اما بیشتر بینندگان مصری و عرب زبان از روش سفت و سخت حسن صباح و کاریزمای او خوششان آمده و دوست دارند بیشتر در مورد او بدانند. الجزیره قطر چند روز قبل، مقاله ای مفصل و طولانی درباره حسن صباح، سیاست ها، افکار و باورهای مذهبی اش نوشت. همچنین، بسیاری از کاربران عرب در توییتر و فیسبوک شروع به نوشتن توییت ها و پست هایی در رابطه با رهبر اسماعیلیه کرده اند.
اما به راستی حسن صباح کیست؟ حسن صبّاح، بنیانگذار دولت اسماعیلیه در ایران است. او که متولد قم است در ابتدا شیعه دوازده امامی بود اما تحت تاثیر تبلیغات اسماعیلی قرار گرفت و تغییر مذهب داد. در جوانی پیرو خلیفه فاطمی در مصر بود اما بعد از مدتی تمام ارتباطات خود را با قاهره قطع کرد و دولتی مستقل در ایران به وجود آورد. او سعی کرد از طریق ایجاد یک شبکه عقیدتی – سیاسی پیچیده، تبلیغات مخفیانه، ترور، فعالیت زیرزمینی و ساخت قلعه های بلند در مناطق صعب العبور با سلجوقیان ترک تبار و خلافت عباسی عرب زبان مبارزه کند.
در سر حسن صباح چه میگذشت؟
در مورد حسن صباح سخن ها و نظرات متفاوتی بیان شده است. گروهی او را ریاکار، خائن و جانی می دانند و گروهی دیگر معتقدند او یکی از اولین میهن پرستان ایرانی بود که سعی کرد از طریق فعالیت مذهبی – سیاسی، ایران را از زیر یوغ اعراب و ترک های سلجوقی نجات دهد و در واقع، فعالیت های مذهبی او روحی ملی گرایانه داشته است. اگرچه رای اخیر کمی افراطی و جزم است اما نمی توان در اصل علاقه حسن صباح به ایران و احیاء روح ایرانی در عصر سلجوقی شک کرد. او رهبری مذهبی بود که تمام آثار عقیدتی – کلامی اش را به زبان فارسی می نوشت و اصلا زبان فارسی را به جای زبان عربی به عنوان زبان رسمی و مقدس مذهب خود اعلام کرد.
بسیاری معتقدند حسن صباح سعی کرد سیاست اصلاح طلبانه مزدکی را که در عصر ساسانی به وجود آمده بود، احیاء کند. مزدکی ها مخالف سیاست ارباب – رعیتی و طبقاتی سخت گیرانه ساسانیان بودند و سعی داشتند نوعی عدالت دهقانی بسیط، تحت لوای مذهب زرتشتی، در جامعه آن زمان ایران به وجود آورند. حسن صباح نیز سعی داشت با سیاست اقتصادی و دهقانی سلجوقیان مبارزه کند.
سلجوقیان در اقتصاد دهقانی خود به سیاست «اقطاع» روی آورده بودند. آنها برای جبران کسری بودجه خود، زمین های کشاورزی مختلفی را به مقامات نظامی قرض می دادند و در عوض، مقداری پول از آنان دریافت می کردند. این سیاست باعث آوارگی و فقر و ستم دهقانان شد؛ چرا که امرای ارتش بسیاری از این دهقانان را به عنوان برده می فروختند و یا از زمین های خود بیرون می کردند. به همین دلیل، بسیاری از این دهقانان به حسن صباح پیوستند؛ حتی روایت است که گروهی از مزدکیان به صباح پیوسته و با او بیعت کردند.
سیاست ترس؛ اشتباه بزرگ صباح چه بود؟
حسن صباح پیش قراول پروژه ای است که خواجه نصیر الدین طوسی شروع کرد (اینجا بخوانید). او نیز سعی کرد از طریق مذهب شیعه، ایرانی جدید بسازد. با این حال، مشی سیاسی او متفاوت از خواجه نصیر الدین طوسی بود. خواجه نصیر معتقد بود برای احیاء ایران و قدرت گیری مذهب شیعه باید ایرانیان با مغولان متحد شوند اما حسن صباح معتقد بود از طریق جنگ زیرزمینی و ایجاد شبکه ای منظم و پیچیده از فداییان وفادار می توان اعراب و ترکان سلجوقی را شکست داد.
بسیاری معتقدند همانطور که پاشنه آشیل پروژه خواجه نصیر فکر سیاسی اش بود، پاشنه آشیل پروژه حسن صباح نیز رویکرد سیاسی اش بوده است. صباح سعی کرد از طریق ترویج آموزه ترور، سخت گیری بیش از حد بر فداییانش در مورد رعایت شریعت، ایجاد باورهای باطنی در ذهن و جان طرفدارانش و به خصوص تلقین برداشتی جزم و یک سو از «امام» و جایگاهش در عالم، سیستمی منظم و قدرتمند بسازد اما هدف او فقط در دل مردم عادی ترس انداخت و تعداد طرفداران این فرقه سری هیچگاه از یک حد مشخص تجاوز نکرد.
روایات بسیاری از ترس مردم عادی از حسن صباح و نزاری ها وجود دارد؛ این ترس تا آنجا پیش رفت که باعث شکل گیری نوعی فوبیای جمعی در برخی شهرها شد. داستان «قاتلان اصفهان» یکی از این فوبیاهای جمعی را نشان می دهد. در سال ۴۶۸ قمری شایعه شد که زوجی در اصفهان وجود دارند که مدعی اند فلج و از کار افتاده هستند. آنها از جوانان می خواهند که به آنها کمک کرده و تا داخل خانه همراهی شان کنند. زوج با این حقه، جوانان را به داخل خانه متروکه خود می کشانند و پس از شکنجه به قتل می رسانند. مردم در آن زمان، این دو نفر را گرفتند و مدعی شدند که اسماعیلی هستند و با این اتهام، آنها را زنده زنده در آتش سوزاندند. این داستان و داستان هایی از این قبیل نشان می دهد که ترس مردم از صباح و طرفدارانش زیاد بود و همین مساله جلوی پیوستن افراد زیادی را به نحله او گرفت.
نظر شما