واکنش رهبری به اعتراض نماینده مجلس درباره اجرا نشدن قانون حجاب
یک خبرنگار و مجری سابق تلویزیونی از حاشیههای دیدار کارگزاران نظام با رهبر انقلاب و روایت ناطق نوری در مورد گزینه های رهبری بعدی، گفت.
محمدحسین رنجبران در یادداشتی نوشت:
بسمالله النور
آقا بدون اشاره به نامه و ترامپ و ... (در حالی که رئیس جمهور جدید آمریکا بشدت علاقهمند است تا نامی از او در کلام حضرت آیتالله خامنهای دیده شود) فرمودند مذاکره با این روش مذاکره نیست بلکه تحکم است و ما تحکم را برنمیتابیم. البته ایشان به صورت تلویحی فرمودند مذاکره اگر برای هستهای باشد فرق میکند اما اینها دنبال مذاکره درباره توانمندیهای مختلف جمهوری اسلامی هستند که قابل حصول نیست (نقل به مضمون).
دقیقا زمین بازی عوض شد و حالا ترامپ و هیات حاکمه آمریکا باید بگویند میخواهند درباره سوءتفاهمات مذاکره کنند یا تحکم کنند ؟ میخواهند به قول رئیس جمهورشان توافق کنند یا آنچه میخواهند را تحمیل نمایند؟
این بیان در کنار تأکید آیتالله خامنهای مبنی بر خسران وارده بر اثر ترک فعلها و تشریح این خسارات، آنهم در حالی که فقط چند روز از اعلام احکام تخلف بزرگ چای دبش میگذرد، نشانههایی ویژه برای سیاسیون و اهل فن دارد که قطعا این نشانهها دریافت و رمزگشایی شده است.
حالا باید آنهایی که از ایشان حکم دارند و بعد از اعلام احکام دبش منتقد دستگاه قضا شدهاند و توئیت میزنند و صریحا اظهارنظر تامل برانگیز میکنند، در راهبرد خود تجدیدنظر کنند و به بلندپروازیهای خود همین جا پایان دهند؛ چون شهید رییسی چندین درجه پختهتر و با تجربهتر از آنها بود.
تعریف رهبر انقلاب از دکتر پزشکیان رئیس جمهور هم نکته ویژه دیگری بود. اینکه ایشان فرمودند من به خود آقای پزشکیان هم گفتهام انگیزه او برای حل مشکلات، واقعا دلگرم کننده و ارزشمند است. این هم پیامی دیگر داشت برای آنهایی که از اول تشکیل دولت چهاردهم در سایه نشستهاند و میگویند دولت پزشکیان به یکسال هم نمیرسد!
همه از بیان و لحن آقا فهمیدند که موضع چیست اما این بنده خدا یا متوجه نشد یا نخواست متوجه شود؛ برای همین دوید و سه چهار ردیف جلوتر رفت تا صدایش شنیده شود اما او را هدایت کردند تا متوجه شود و ادامه دعا و ختم جلسه.
آخر جلسه به یاد جمله حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری افتادم که چندی پیش در دفترش در حوزه امام حسن مجتبی (ع) لواسان، مهمانش بودم و از او پرسیدم "آیا به بعد از آقا تا به حال فکر کردهاید؟" بلافاصله گفت: "همیشه از خدا خواستهام بعد از رهبری ایشان را نبینم و خدا قبل از آن روز من را برده باشد".
حاج علی اکبر خاطرهای هم از مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در این باب برایم گفت: "آقای هاشمی برایم تعریف میکرد برخی از شبها نصف شب از خواب بلند میشوم و لب تخت مینشینم و به کابوسم فکر میکنم و آن اینکه اگر یکی از این شبها، خدایی نکرده خبر دهند آیتالله خامنهای دیگر در بین ما نیست چه خاکی باید بر سرمان بریزیم."
در همین فکرها بودم و داشتم از حسینیه، زیر باران بیرون میآمدم که با آقای ناطق نوری روبرو شدم. مرا در آغوش گرفت و با ایما و اشاره صحبتهای قبلی اش را درباره نعمت رهبری آیتالله خامنهای یادآوری کرد. در همین لحظه دیدم یکی از علما با عصایش به بدن آقای ناطق زد و گفت چطوری پیرمرد! آقای ناطق هم با شوخ طبعی گفت: "چطوری حضرت آیتالله؟" دیدم آقای دکتر رشاد است و زیر باران آنها را با یکدیگر تنها گذاشتم....
نظر شما