پاشنه آشیلی به نام تحزب

وزارت کشور و شوی نامزدهای انتخاباتی/ چرا سیاستمداران به صورت فله ای کاندیدای انتخابات تیرماه شدند؟

با تضعیف جایگاه حزب، هر فردی خود را در قواره ریاست جمهوری دیده و مستقلا وارد انتخابات می شود. رفتار چند سال اخیر شورای نگهبان نیز در این مساله تاثیرگذار بوده است. در چند انتخابات اخیر، برخی افراد که در سطح اول سیاسی نبودند، تایید صلاحیت شدند.

واکنش بسیاری از فعالان سیاسی به تعداد بالای نامزدهای انتخاباتی جالب بود. بسیاری ثبت نام این همه نامزد را مسخره دانسته و برخی دیگر نیز از فرآیند اشتباه انتخابات گله داشتند.

امسال تمهیداتی اندیشه شد که افراد غیرمرتبط و غیرسیاسی که صرفا برای جلب توجه در انتخابات نامزد می شوند به وزارت کشور نیایند. شروطی مانند تعیین سن قانونی و سابقه فعالیت سیاسی عالی در کشور توانست جلوی هجوم افراد غیرمرتبط به خیابان فاطمی را بگیرد. اما با وجود این، باز هم تعداد ثبت نام کنندگان زیاد بود.

وزارت کشور آمار 80 نامزد انتخاباتی را ثبت کرد که عددی غیرقابل تصور و به شدت زیاد بود. فقط از دولت سیزدهم 5 نفر ثبت نام کردند. چند ده نماینده مجلس وارد گود انتخاباتی شده و بیشتر اعضاء هیات رئیسه مجلس دوازدهم نیز خود را به وزارت کشور رساندند.

اعضای دولت سابق، فعالان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب و برخی نظامیان نیز خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کردند. بیشتر این افراد هدف خود را اجرای «تکلیف» دانستند اما شکی نیست که علاقه وافر سیاستمداران به قوه مجریه انگیزه بسیاری از افراد بوده است.

تعداد بالای نامزدها و تیز شدن تیغ ردصلاحیت ها

در این وضعیت، شورای نگهبان چاره ای جز رد صلاحیت های گسترده ندارد. کشور آماده استقبال از چند ده نامزد انتخاباتی نیست. تعداد بالای نامزدها، تبلیغات برابر و عادلانه را سخت می کند و باعث ایجاد تلاطم در آراء می شود.

برگزاری مناظره انتخاباتی در این وضعیت ناممکن است و کشور نیز توان تقسیم ظرفیت خود به چند ده نامزد انتخاباتی را ندارد. به همین دلیل، شورای نگهبان چاره ای ندارد جز اینکه بسیاری از نامزدهای انتخاباتی را، علی رغم داشتن صلاحیت سیاسی، رد صلاحیت کند. این مساله باعث می شود رد صلاحیت های بدون پشتوانه در شورای نگهبان تبدیل به نوعی سنت شود. در سال های گذشته شورای نگهبان صرفا افرادی را که صلاحیت سیاسی نداشتند، رد می کرد اما اخیرا، دایره تایید صلاحیت ها تنگ تر شده و افراد زیادی رد صلاحیت می شوند. بخشی از این مساله معلول تعداد بالای نامزدهای انتخاباتی است که بدون هماهنگی با هم وارد گود شده و تیغ وزارت کشور را تیزتر می کنند.

تحزب ضعیف و تعداد بالای نامزدهای انتخاباتی

اما چرا این میزان نامزد انتخاباتی داریم؟ بخشی از این مساله معلول ضعف ساختار حزبی در کشور است.

احزاب مهم ترین عامل در کنترل تعداد نامزدهای انتخاباتی هستند. حزب پیش از ورود به انتخابات نامزد خود را تعیین می کند و از سایر گزینه ها می خواهد که از نامزد نهایی حمایت کنند. معمولا در انتخابات های ریاست جمهوری کشورهای دموکراتیک، فردی که از پشتوانه حزبی قدرتمندی برخوردار باشد، رای بیشتری کسب می کند. در این کشورها، احزاب نماینده بخشی از مردم هستند و به نمایندگی از آنها، اقدامات پیچیده سیاسی را بر عهده می گیرند. در نتیجه، اعضاء حزب برای از دست ندادن طرفداران خود،  به تصمیم حزب احترام گذاشته و آن را می پذیرند.

این در حالی است که در کشور ما تحزب ضعیف تر از همیشه است و حتی در نظر برخی ناظران و تحلیلگران، مساوق قدرت طلبی است. هر دو جریان سیاسی کشور که مبنای تحزب در ایران کنونی به شمار می آیند، وضعیت بغرنجی دارند. اصلاح طلبان در حال عبور از وضعیت کنونی هستند و به همین دلیل، هیچگونه یکدستی و وحدتی در آنها دیده نمی شود (اینجا بخوانید). اصولگرایان نیز بیش از هر زمان دیگری چند دسته اند. اصولگرایانی که همچنان به سازمان و قید و بند حزبی اعتقاد دارند غالبا پیرمردهایی هستند که از بدنه قدرت کنار رفته و در حاشیه به سر می برند.

نواصولگرایان که امروز قدرت زیادی دارند، نگاه مثبتی به «حزب» ندارند. برای آنها «حزب بازی» یک فحش است و تحزب در مقابل انقلابی گری قرار می گیرد. به همین دلیل، در انتخابات مجلس 1402، تحزب بی معنی شد و نام بسیاری از اصولگرایان در چند لیست انتخاباتی دیده شد (اینجا بخوانید).

با تضعیف جایگاه حزب، هر فردی خود را در قواره ریاست جمهوری دیده و مستقلا وارد گود انتخابات می شود. رفتار چند سال اخیر شورای نگهبان نیز در این «اعتماد به نفس سیاسی» تاثیرگذار بوده است. در چند انتخابات اخیر، برخی افراد که در سطح اول سیاسی نبوده و قدرت بالای حزبی یا اجرایی هم نداشتند توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شدند. محمد غرضی در انتخابات 1392، محمد میرسلیم و مصطفی هاشمی طباء در انتخابات 1396 و امیرحسین قاضی زاده و ناصر همتی در انتخابات 1400 از این جمله اند.

این افراد در زمان ثبت نام قدرت سیاسی قابل توجهی نداشتند و یا مدت ها بود از سطح اول سیاست کناره گرفته بودند. جالب این است که شورای نگهبان در این انتخابات ها افرادی چون علی لاریجانی و اکبر هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کرد اما به افراد فوق اعتماد نمود. به همین دلیل، اعتماد به نفس افراد سیاسی درجه دو یا سه بالا رفته و گمان دارند که ممکن است شورای نگهبان به آنها اعتماد کرده و وارد مرحله پایانی انتخابات ریاست جمهوری شوند. در نتیجه به صورت فله ای در انتخابات نامزد شده و رویای پاستور را در سر می پرورانند.

ارسال به دیگران :

نظر شما

تازه