انتخابات تیرماه و اصلاحاتی که با مرگ فاصله کمی دارد

وقتی خاتمی و دوستان با طناب پوسیده روحانی به چاه افتادند/ همتی و عارف؛ سربازانی با شمشیرهای چوبی

روحانی و اصلاح‌طلبان معتقدند بدون حل مناقشات دیپلماتیک، مسائل اقتصادی حل نمی شود. شاید این سخن درست باشد اما تجربه تلخ سال های 97 الی 1400 باعث شده این تئوری در عمل، کمترین حامی را در بین موافقان و همدلان جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.

حسین آصف- بعد از وقوع حادثه شوکه کننده سقوط بالگرد رئیس جمهور، حالا بسیاری منتظر انتخابات تیرماه 1403 هستند. انتخاباتی که کسی منتظرش نبود اما شهادت ابراهیم رئیسی برگزاری آن را ضروری کرد. در حالیکه بسیاری معتقدند در این انتخابات نیز شاهد رقابت نفس‌گیر اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خواهیم بود، برخی کارشناسان معتقدند که رقابت اصلی میان اصولگرایان خواهد بود و بعید است در این انتخابات نیز مانند انتخابات 1400 شاهد حضور یک اصلاحطلب یا اعتدالگرای قدرتمند باشیم.

بسیاری از محافل اصلاح‌طلبی از حالا نام «همتی» و «عارف» را پیش کشیده و معتقدند اصلاح‌طلبان قرار است روی این دو نام متمرکز شوند. اما خود اصلاح‌طلبان می دانند که قدرت و اعتبار این دو سیاستمدار به حدی نیست که بتوانند اصلاح‌طلبان را پیروز انتخابات 1403 کنند. اصلاح‌طلبان خوشبین معتقدند در سال 1392 نیز کسی روی روحانی حساب نمی کرد و بعد از ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی همه آماده شکست اصلاحات بودند اما اتحاد حزبی باعث پیروزی روحانی شد.

به نظر می رسد در سخن این دسته از اصلاحطلبان یک غفلت بزرگ نهفته است. آنها از تغییر شرایط سیاسی کشور باخبر نیستند و نمی دانند در سال های 80 و 90 رقابت اصلی میان دو گفتمان بود اما در حال حاضر، یکی از گفتمان ها آسیب زیادی دیده است.

تقابل گفتمان اصلاحطلبی و اصولگرایی/ شکست گفتمان مخالف در سال 1396

از سال 1376 تا سال 1396 رقابت اصلی سیاسی در کشور میان دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا بود. اصولگرایان روی آرمان ها و ایده های انقلابی تاکید داشتند و اصلاح‌طلبان معتقد بودند در زمینه های متعددی از جمله سیاست خارجی، اقتصاد و مسائل فرهنگی و اجتماعی باید تغییراتی اساسی در کشور صورت بگیرد.

گفتمان اصلاحات در سال 1376 پیروز شد. محمد خاتمی رهبری این جریان را در دست گرفت و توانست تا سال 1384 قدرت سیاسی را در دست بگیرد. در سال 1384 گفتمان اصولگرایی با ایده بازگشت به آرمان های انقلاب، ساده زیستی، پرورش عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد اقتصادی به قدرت رسید.

محمود احمدی نژاد توانست اصولگرایان را دور خود جمع کند و سیاست های آنان را دنبال نماید. در سال 1388 اختلافات این دو گروه به اوج خود رسید. انتخابات ریاست جمهوری در این سال به کشمکش های خیابانی انجامید. در پایان این کشمکش، اصولگرایان پیروز شده و بسیاری از سیاستمداران اصلاحطلب از عرصه قدرت کنار رفتند.

بعد از پایان 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، اصلاحطلبان از طریق ائتلاف با جبهه اعتدالگرایان به رهبری حسن روحانی توانستند تا حد زیادی به قدرت برگردند. روحانی با دو ایده مبارزه با تورم و رفع مناقشات هسته ای با آمریکا و غرب به قدرت رسید. بعد از انعقاد برجام، گفتمان روحانی و اصلاحطلبان بیش از پیش قدرت گرفت. «اعتدالگرایان – اصلاحطلبان» توانستند در انتخابات مجلس 1394 به یک پیروزی قاطع برسند و روحانی نیز توانست در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 ائتلاف اصولگرایان و شخص ابراهیم رئیسی را شکست دهد.

بعد از خروج ترامپ از برجام، بازگشت تحریم ها و تورم فزاینده در کشور، گفتمان «اعتدالگرایی – اصلاح‌طلبی» با یک سقوط تاریخی مواجه شد. اتفاقات و اعتراضات آبان 1398، بحران کرونا و عدم رسیدگی مناسب دولت به این مساله، تورم فزاینده و افزایش شدید قیمت ها و عدم حل مناقشات میان ایران و آمریکا همه و همه باعث شدند روحانی تبدیل به یکی از منفورترین سیاستمداران وقت ایران تبدیل شود.

حامیان روحانی و جریان اصلاحطلبی به مخالفان جدید بدل شدند. جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1398 و سال 1402 شکست سختی خورد و در انتخابات 1400 نیز نامزد ارشد اصولگرایان یعنی ابراهیم رئیسی به پیروزی رسید.

از زمان آغاز به کار دولت شهید رئیسی تا لحظه سقوط هواپیما و شهادتش، همچنان، گفتمان اصلاحطلبی – اعتدالگرایی در محاق گرفتار است. حامیان دیروز روحانی و خاتمی و ... معتقدند گفتمان آنان قدرت مقابله با جریان اصولگرایی را ندارد. از آن سو، اصولگرایان، بر سیاست های اشتباه دولت روحانی از سال 96 تا 1400 تاکید شدیدی داشته و سعی می کنند میان تصویر و شمایل روحانی و جریان اصلاحطلبی پیوندی محکم بزنند. این مساله باعث پاشیدن هسته مرکزی جریان اصلاحطلبی شده است.

اصلاح‌طلبان ارشد میان شرکت در انتخابات و عدم شرکت در آن مرددند و نمی دانند دقیقا کدام سیاست را دنبال کنند (اینجا بخوانید). به همین دلیل، قدرت ائتلاف با هم را ندارند و در رقابت با اصولگرایان شکست می خورند.

وضعیت بغرنج اصلاحات – اعتدالگرایی در انتخابات 1403

اگر فردی از دل جریان اصلاحات یا اعتدال‌گرایی بیرون بیاید لاجرم باید به یک ایده اساسی تمسک جوید. اصلاح‌طلبان – اعتدال‌گرایان در سالهای اخیر بیش از هر چیز بر حل مناقشات سیاسی میان ایران و غرب و اجرای سیاست موازنه مثبت و عدم گرایش بیش از حد به شرق تاکید داشتند.

روحانی و همفکرانش معتقدند بدون حل مناقشات دیپلماتیک، مسائل اقتصادی حل نمی شود. شاید این سخن درست باشد اما تجربه تلخ سال های 97 الی 1400 باعث شده این تئوری در عمل، کمترین حامی را در بین موافقان و همدلان جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. مخالفان جریان اعتدالگرایی تاکید دارند که «برجام» به عنوان مهم ترین ثمره دولت روحانی بعد از روی کار آمدن ترامپ تبدیل به یک بحران شد.

از آنجا که قرار است انتخابات ریاست جمهوری 2024 تا چند ماه دیگر برگزار شود و احتمال به قدرت رسیدن ترامپ بسیار زیاد است، تئوری حامیان اعتدالگرایی در شرایط بسیار سختی قرار داشته و بعید است آنها بتوانند ایده مرکزی خود را در انتخابات به کار بگیرند. احتمالا نامزدهای مورد حمایت جریان اصلاحطلبی – اعتدالگرایی صرفا به انتقادات اقتصادی به دولت سیزدهم و وضعیت معیشتی اکتفاء کنند. اما مساله این است که این انتقادات به روحانی و دولت دوازدهم نیز بر می گردد و خود در مظان اتهام هستند.

بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند اصلاحطلبان در همان سال 98 باید راه خود را از روحانی و جریان اعتدالگرایی اش جدا می کردند تا شانسی برای آینده داشته باشند اما این اتفاق نیفتاد. البته باید توجه داشت که شرایط سیاسی و اعتراضات اجتماعی در سال 98 و 1401 چنان چشمگیر بود که حتی اگر اصلاحطلبان راه خود را از روحانی جدا می کردند، باز بعید بود بتوانند به جریان اصلی اپوزیسیون داخلی و محور سیاسی نسل جدید تبدیل شوند.

 

منبع: خبر فوری
ارسال به دیگران :

نظر شما

تازه