هوشنگ امیراحمدی: ایران باید سلاح اتمی داشته باشد
همۀ امید براندازان این بود که اسرائیل و آمریکا در مقطعی با جمهوری اسلامی وارد جنگ شوند و جمهوری اسلامی هم سقوط کند و اینها هم بیایند قدرت را در دست بگیرند. اما الآن متوجه قدرت جمهوری اسلامی شدهاند و فهمیدهاند آمریکا با ایران سازش میکند و اسرائیل هم تمایلی ندارد وارد یک جنگ بزرگ با ایران شود.
هوشنگ امیراحمدی، کارشناس روابط بینالملل، معتقد است حملۀ نظامی جمهوری اسلامی به اسرائیل، موفقیتآمیز بوده و پاسخ اسرائیل هم چنان نبوده که نیازی به پاسخ مجدد ایران باشد.
آقای امیراحمدی نظرات خاص خودش را دارد و معتقد است ایران باید از فرصت درگیری نظامی اخیر با اسرائیل استفاده کند و از آژانس بینالمللی انرژی اتمی و برجام خارج شود تا بتواند به سمت ساخت سلاح هستهای برود؛ چراکه موازنۀ قدرت بین ایران و اسرائیل نهایتا وقتی برقرار میشود که ایران هم سلاح هستهای داشته باشد.
متن گفتوگو با این تحلیلگر سیاسی مقیم آمریکا پیش روی شماست:
*****
جناب امیراحمدی، ابتدا بفرمایید ارزیابی شما از حملۀ موشکی - پهپادی اخیر جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل چیست؟ به نظرتان باید آن را موفقیتآمیز دانست؟
شما وقتی در جنگل هستید، اول باید جنگل را ببینید و درختها را نشمرید. متاسفانه اکثر تحلیلگران مخالف حکومت و سپاه مشغول شمردن درختها شدند و جنگل را ندیدند.
از یک دید راهبردی، جمهوری اسلامی حرکت مهمی انجام داد. نفس همین حرکت مهم بود چراکه اعتماد به نفس و عزت مردم ایران را احیا کرد. من شخصا این حرکت را مثبت و مهم و در جهت عزت کشور دیدم.
دکترین استراتژی دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی این بود که من فقط دفاع میکنم و انتقام میگیرم. یعنی اول تو بزن، بعد من میزنم. اما حمله به اسرائیل ظاهرا عبور از این دکترین بود. یعنی از این به بعد قرار نیست ایران فقط کیسۀ بوکس باشد و صرفا بایستد و دفاع یا مقاومت کند.
تغییر دیگر هم عبور از "صبر استراتژیک" بود. الان به نظر میرسد که ارادۀ زدن اسرائیل، حتی قبل از اینکه او ما را زده باشد، ایجاد شده. بهترین دفاع حمله است. صلح و ثبات فقط از طریق قدرت و قوت بوجود میآید. خوشبختانه این نکته اکنون درک شده و به همین دلیل حملۀ اخیر به اسرائیل صورت گرفت.
دکترین جدید نظامی-دفاعی جمهوری اسلامی، عمدتا محصول فکر نیروهای نظامی است؛ اما رهبری نظام حتما تاکید داشته نحوۀ حمله به اسرائیل به گونهای نباشد که آمریکا را هم وارد درگیری نظامی با ایران کند. بنابراین جمهوری اسلامی وارد یک "بازی قدرت" شد تا هم مردم را راضی کند هم این نظام سرپا بماند.
این ادعا که "گنبد آهنین" اکثر موشکهای ایران را دفع کرده، آیا توان بازدارندگی ایران را در درازمدت زیر سوال نمیبرد؟
مفهوم بازدارندگی متفاوت از قدرت تهاجم است. آنچه که جمهوری اسلامی در این حمله نشان داد، قدرت و تکنولوژی تهاجم بود. یعنی نشان داد میتواند به دشمن صدمه بزند. بازدارندگی یعنی دشمن جرات حمله به شما را نداشته باشد.
ایران موشک و پهپاد و هواپیما دارد، آنها هم دارند. آنها بمب اتمی هم دارند ولی ایران ندارد. در چنین وضعیتی که تناسب قوا هنوز به سود ایران نیست، بازدارندگی ایجاد نمیشود. در دنیای امروز فقط سلاح اتمی نیروی بازدارنده است. هیچ نیروی دیگری چنین قابلیتی ندارد.
موشک و پهپاد برای دفاع و تهاجم مهماند ولی کسی روی این سلاحها برای بازدارندگی حساب نمیکند. با این حال باید اعتراف کرد که آنچه جمهوری اسلامی انجام داد، بازی قدرت برتری بود. اسرائیلیها بهاصطلاح در پلۀ سوم بازی قدرت بودند و ایران در پلۀ دوم با اسرائیل مبارزه میکرد، ولی الان جمهوری اسلامی هم پا بر پلۀ سوم گذاشته. ممکن است اسرائیل یک پله برود بالاتر. در این صورت ایران هم بالاتر میرود تا اینکه نهایتا کار به پلۀ آخر کشیده میشود. پلۀ آخر هم یعنی بمب. بازدارندگی نهایتا باید به بمب برسد.
اینکه اسرائیلیها میگویند 99 درصد موشکها و پهپادهای ایران را زدهاند، برگرفته از یک شعار تجاری است. در آمریکا میگویند 99 دلار، نه صد دلار. یا 99 سنت نه یک دلار. این برای جلب توجه است. ولی همین که اسرائیلیها تعداد زیادی از موشکها و پهپادهای ایران را زدهاند، ناشی از همکاری آمریکا و چند کشور دیگر با آنها بوده. ایران بازی قدرت سطح بالاتری را (نسبت به گذشته) آغاز کرد و آمریکا و سایر کشورها از آن باخبر بودند. البته به خواست خود ایران. بنابراین به کمک اسرائیل شتافتند. این بازی قدرت قابل توجه بود ولی اگر ما فکر کنیم موشکها و پهپادهایمان بازدارندگی دارند، اشتباه است. اما قطعا قدرتنمایی اخیر ایران موجب شده آمریکا و اسرائیل و غیره بیش از قانع شوند که ایران یک قدرت مهم در این منطقه است.
ایران بازی قدرت را به خوبی انجام داد ولی قصد صدمه زدن به اسرائیل را نداشت. فقط خواست نشان دهد میتواند به اسرائیل لطمۀ اساسی بزند. ایران نشان داد تفکر راهبردیاش در حال تغییر است. یعنی دیگر آن صبر و تحمل سابق را ندارد و ممکن است رفتار هجومی در برابر اسرائیل در پیش بگیرد. این پیام خوبی بود ولی از این موفقیت نباید به این نتیجه برسیم که ما قدرت بازدارندگی داریم. چنین جهشی اشتباه و حتی خطرناک است.
با توجه به توضیحی که دربارۀ بالا رفتن از پلهها دادید و بازدارندگی را منوط به داشتن بمب هستهای دانستید، آیا شما مدافع مسلح شدن ایران به سلاح اتمی هستید برای اینکه ایران در برابر اسرائیل بازدارندگی داشته باشد؟
بازدارندگی در روابط بینالملل یعنی اینکه طرف مقابل جرات حمله را نداشته باشد. مثلا پاکستان قبل از اینکه بمب بسازد، هر چند وقت یکبار با حملۀ هند مواجه میشد. البته پاکستان هم از خودش دفاع میکرد ولی در وضعیتی نبود که به هند بگوید دیگر بس است، حمله نکن! تا اینکه پاکستان بمب ساخت و هند مجبور شد سر جاش بنشیند.
هند هم در برابر چین چنین تجربهای داشت. چین سر مرزهای هیمالیا به هند حمله کرد. آن موقع چین بمب داشت ولی هند بمب نداشت. سالها بعد هند هم بمب ساخت و مشکل حل شد. یعنی به جای اینکه چین حمله کند به هند، مشغول تجارت با این کشور است.
بازدارندگی یعنی همین وضعیتی که بین هند و پاکستان یا هند و چین ایجاد شده. چنین وضعیتی در خاورمیانه بین اسرائیل و دشمنانش وجود ندارد. هیچ یک از دشمنان اسرائیل در منطقه در وضعیتی نیستند که به اسرائیل بگویند بتمرگ سر جایت! این قدر حمله نکن، این قدر فلسطینی نکش. تمام قدرت ایران و نیروهای نیابتیاش باعث نشده که اسرائیل بنشیند سر جایش و از ارتکاب چنان اقداماتی در غزه خودداری کند و به یک راه حل در قبال مسئلۀ فلسطین تن بدهد. اسرائیل میگوید سیاست من همین است. چرا؟ چون او بمب دارد و دیگران ندارند. وگرنه اسرائیل چیزی ندارد که ما نداشته باشیم.
درست که اسرائیل هواپیماهای بیشتری دارد و آمریکا را هم پشت سر خودش دارد، ولی ما هم موشک و هواپیما داریم، سربازان و وسعت جغرافیایی بیشتری داریم. اما دنیا دنیای کیفیت است نه کمیت.
همین اسرائیل کوچولو که به اندازۀ استان همدان ما هم نیست، تمام دنیای عرب را شکست داده. عربها الان تسلیم اسرائیلاند. چرا؟ برای اینکه نتوانستهاند با اسرائیل به توازن قوا برسند. توازن قوا معنای بازدارندگی است. یعنی ما وقتی در برابر دشمن بازدارندگی داریم که با او توازن قوا داشته باشیم.
در توازن قوا، تعریف قوا مهم است. قوا عبارتند از تعداد سربازان و موشکها و تانکها و هواپیماها و مردم و غیره. ولی در تعریف نهایی، متاسفانه، توازن قوا با چند تا بمب هستهای به هم میخورد. عین اتفاقی که در جنگ جهانی دوم بین آمریکا و ژاپن رخ داد. آمریکا دید که تنها راه نشاندن ژاپن بر سر جای خودش، استفاده از بمب است. آمریکا اگر از بمب استفاده نمیکرد، خسارتهای شدیدی را در برابر ژاپن متحمل میشد. در این هفتاد سال گذشته، تعداد بمبهای اتمی دنیا از دو تا رسیده به 15 هزار تا. ولی حتی یکی از اینها منفجر نشده. یعنی بمب عامل بازدارندگی و ثبات و صلح شده.
اگر روسیه بمب نداشت، ما الان در جنگ جهانی چهارم یا پنجم بودیم. یعنی آمریکا بارها به روسیه حمله کرده بود. ولی چون روسیه بمب دارد، آمریکا کاری چندانی در برابر روسیه نمیتواند انجام دهد الّا مثلا حمایت مالی و نظامی از اوکراین. حمایت نظامیاش هم محتاطانه است. یعنی به گونهای نیست که اوکراین بتواند مسکو یا سن پتزربورگ را بزند. آمریکا میداند که اگر چنین کاری کند، روسها دست به اسلحۀ اتمی میبرند و کییف را با خاک یکسان میکنند.
بمب هستهای خیلی بازدارنده است. جمهوری اسلامی دو گزینه دارد. یکی اینکه کاری به دعوای فلسطین و اسرائیل نداشته باشد یا اینکه مثل عربستان با این موضوع مواجه شود. گزینۀ دوم، مقابله با اسرائیل است. جمهوری اسلامی این گزینه را انتخاب کرده است. اما اسرائیل اسلحۀ اتمی دارد. در برابر چنین قدرتی، نهایتا باید به موازنۀ قوا رسید.
اگر همین رویۀ چهل سال گذشته دنبال شود بدون موازنۀ قوا، رفتار اسرائیل در قبال فلسطینیها تغییری نخواهد کرد. این دعوا هفتاد سال ادامه داشته و هفتاد سال دیگر هم ادامه پیدا خواهد کرد. تنها یک راه وجود دارد و آن اینکه، این دعوا همانند دعوای پاکستان و هند قطع شود. چنین تحولی نیازمند موازنۀ قوا است. یعنی ایران هم باید بمب اتمی بسازد. چون کشورهای عربی چنین انگیزهای برای متوقف کردن اسرائیل ندارند.
اگر ایران اتمی شود، دیگر حتی مجبور نیست موشک بزند به اسرائیل. همین که اسرائیل را تهدید کند، کافی است. زیرا پشت سر این تهدید، وزن کافی است. به عنوان یک آدم صلحدوست، که تمام زندگیاش را در صلح سپری کرده، به این عقیده رسیدهام که بمب اتمی عامل صلح است. هیچ گزینهای بهتر از بمب در این هفتاد سال گذشته نتوانسته صلح و ثبات را تامین کند.
به نظر من اگر جمهوری اسلامی خواستار آیندۀ خوبی برای خودش و فلسطین و حتی اسرائیلیها است، باید سلاح اتمی داشته باشد. ما حتی اگر یک میلیون موشک داشته باشیم، تا وقتی که بمب نداشته باشیم، نمیتوانیم اسرائیل را مهار کنیم.
راه دیگرش البته این است که اسرائیل هم بمب اتمی نداشته باشد. در غیر این دو حالت، ما میتوانیم با اسرائیل بازی قدرت کنیم ولی نمیتوانیم او را مهار کنیم؛ زیرا اگر بازی قدرت به پلۀ آخر برسد، ما بدون داشتن بمب اتمی نمیتوانیم برویم روی پلۀ آخر بایستیم.
در جنگ جهانی دوم اگر ژاپن بمب اتمی داشت، آمریکا به ژاپن حملۀ اتمی نمیکرد. ولی ژاپن بمب اتمی نداشت و آمریکا تکلیف آن جنگ را تعیین کرد. این یک بحث نظری نیست بلکه یک بحث تجربی است. حملۀ ایران به اسرائیل نشانۀ قدرت ایران بود ولی قدرت لزوما به معنای بازدارندگی به معنای دقیق کلمه نیست. در برابر کشوری که سلاح اتمی دارد، بازدارندگی بدون داشتن سلاح اتمی ممکن نیست. من طرفدار ایران اتمی هستم چون طرفدار صلح و برخورداری ایران از قدرت بازدارندگی هستم.
روزنامۀ واشنگتنپست خبر داده روسیه برای تقویت سامانههای دفاعی ایران، به ایران سلاح میدهد. نظرتان دربارۀ موضع روسیه در خصوص تقابل نظامی ایران و اسرائیل چیست؟
اینکه روسیه در این وضعیت خاص به ایران ابزار جنگی بدهد، عجیب و استثنایی نیست. حتما ایران خواسته و روسیه هم حتما سلاح لازم را به ایران میدهد. روسها در زمان شاه هم به ایران اسلحه میدادند. موضع روسیه دربارۀ این دعوا این است که اسرائیل برحق نیست.
ایرانیهای خارج کشور چه موضعی در قبال حملۀ جمهوری اسلامی به اسرائیل دارند؟
ایرانیهای خارج کشور سه دستهاند. اکثریت آنها سیاسی نیستند و سرشان گرم کار و زندگی خودشان است. به نظر من ایرانیها عمدتا طرفدار ایراناند و کشورشان را دوست دارند. یعنی نگراناند دعوای ایران و اسرائیل به مردم و بناهای تاریخی و تمدن ایران لطمه بزند. یک عده از ایرانیهای مقیم خارج نیز طرفدار حکومتاند و تعدادشان هم کم نیست. اینها از حملۀ ایران به اسرائیل خوشحالاند و طرفدار فلسطین و نیروهای مستعضعف منطقه، یعنی همین نیروهای نیابتی هم هستند.
یک عده از ایرانیهای مقیم خارج نیز مخالف جمهوری اسلامی و براندازند. براندازان چند دستهاند: اکثرشان خواستار حملۀ اسرائیل یا آمریکا به ایران هستند برای اینکه آمریکا کشور را از مقامات جمهوری اسلامی بگیرد و تحویل اینها بدهد. به نظر من حملۀ جمهوری اسلامی به اسرائیل، این افراد را خیلی مأیوس کرده. از یکسو میگویند حملۀ ایران به اسرائیل مهم نبود، از سوی دیگر دوست داشتند اسرائیل حملۀ گستردهای به ایران میکرد. این براندازان به نظر من دشمن ایران و ستون پنجم دشمنان ایران اند. ضد انقلاب و ضد وطن اند. الان هم چون باخته، خیلی عصبی و مایوس است.
مخصوصا سران این جریان که دیگر نمیدانند چه باید بگویند. مدعیاند هیچ یک از موشکهای ایران به خاک اسرائیل نخورده. پس از حملۀ اسرائیل هم، ابتدا خیلی اظهار خوشحالی کردند. وطنفروشاند و از حملۀ اسرائیل خوشحال شدند. اما چند ساعت بعد از حملۀ اسرائیل، وقتی که متوجه شدند اسرائیل شقالقمر نکرده، دلخور شدند و ادعا کردند آمریکا و اسرائیل هم با جمهوری اسلامی ساختهاند و دارند با هم میخورند!
اینها نیرویی هستند که نه تجزیه و تحلیل دارند نه وطنپرستاند. این نیروی برانداز به فاجعه تبدیل شده. اتفاقا تقابل نظامی ایران و اسرائیل، این نیروی برانداز را کلاً تمام کرد؛ چون همۀ امیدشان این بود که اسرائیل و آمریکا در مقطعی با جمهوری اسلامی وارد جنگ شوند و جمهوری اسلامی سقوط کند و اینها هم بیایند قدرت را در دست بگیرند. اما الآن متوجه قدرت جمهوری اسلامی شدهاند و فهمیدهاند آمریکا با ایران سازش میکند و اسرائیل هم تمایلی ندارد وارد یک جنگ بزرگ با ایران شود.
دربارۀآنچه به عنوان ملۀ اسرائیل به ایران مطرح شده چه نظری دارید؟
به درستی معلوم نیست اسرائیل چه کرده ولی معلوم است که کار خارقالعادهای انجام نداده. به نظر میرسد در هماهنگی با آمریکا خواسته جوابی بدهد و خودی نشان دهد ولی صدمهای به جایی نزند. به نظرم لازم نیست جمهوری اسلامی به این حملۀ اسرائیل جواب دهد اما باید از این فرصت پیشآمده در هفتۀ خیر استفاده کند و از آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همین طور از برجام خارج شود و بگوید بمب اتمی حرام نیست در اسلام. بعدش هم با آمریکا معاملهای در خصوص نیروهای نیابتی بکند و چراغ سبزی از آمریکا بگیرد برای ساختن بمب اتمی.
به نظر من، با توجه به شرایطی که وجود دارد، آمریکا حاضر است جمهوری اسلامی صاحب بمب شود تا با اسرائیل به توازن قوا برسد. سالهاست که من میگویم تنها راه صلح و ثبات در خاورمیانه این است که ایران بمب بسازد. در این صورت مشکل ایران و آمریکا، ایران و اسرائیل، اسرائیل و عربها، اسرائیل و فلسطین حل میشود. یعنی مشکلات موجود از طریق سازش حل میشود. در غیر این صورت این دعواها تا ابد ادامه خواهد یافت.
نظر شما